دلشاد امروز قشنگی های زیادی دیدم اما امان از دست این فناوری جدید!!!!چند تا صحنه ی تصادف توو موبایل دوستم دیدم که حالم
خیلی بد شد...........................
داشتم امتحان میگرفتم مثل همیشه خودت که میدونی بچه ها دنبال یه سر جنبوندن تو اند که تقلب بگیرن توو دلم میخندم. فکر میکنن
من نمیبینم فکر میکنن که توو فکرم و حواسم نیست.............
از ردیف اول کلاس شروع میکنم :زهرا..... : اعتماد به نفس خیلی زیادی داره درسش خوبه دست خط خیلی قشنگی داره بدون فکر کردن
همیشه جواب میده وخیلی دوست داره به دوست کوچیکش(البته از لحاظ قد)کمک کنه........
سمیه:دوست زهرا باهم میشینن ریزه میزه است اون گوشه هر کاری دوست داشته باشه میکنه تا ازش سوالی نپرسم جواب نمیده
درسش خوبه اما به پای زهرا نمیرسه وعجوله ادم با دیدنش یاد یه پرنده میافته
پری:ساکتترین فرد کلاسه دختر خیلی خوبو مودبیه وقتی ازش درس میپرسم دستاش خیس عرق میشه خیلی خجالتیه و من همیشه دستاشو میگیرم یا نزدیکش میشم که احساس ارامش کنه باهاش بیشتر از بقیه حرف میزنم
مژگان:بی دوست ترین و تنهاترین فرد کلاس قبلا درسش خوب بود اما حالا به خاطر یه سری از مسایل زیاد خوب نیست دقت نمیکنه
مادرشو دعوت کردم بیاد ببینم چی شده و وقتی فهمیدم از تنهایی رنج میبره یاد یکی از دوستان جدید افتادم (فرشاد) بردمش پیش یکی از بچه هاکه با بقیه سازگاره و حالا بهتر شده
منیره:یه دختری بیش فعال که اروومو قرار نداره و اصلا بلد نیست که درست بشینه احساس میکنه یه سری از بقیه بیشتر داره همیشه
داوطلب میاد ولی هیچی بلد نیست
خدیجه:پدرو مادرش پیشش نیستن کار میکنن و اون هم پیش عمو و مادر بزرگش درس میخوونه هیچ وقت وسایلشو درست نمیاره
احتمالا در توان مالیشون نباشه چرا احتمالا چون توو این مدت کسی سراغی ازش نگرفته
و اما دختر گیتار زن:سارا........................... دختری که توو کلاس همیشه خندونه کنار دیوار میشینه و اگه بهش فرصت بدی خوب میتوونه خودشو نشون بده توانایی های زیادی داره درسش هم بد نیست ودوست داره ازاد باشه وکسی نسبت به اون بد بین نباشه
مخصوصا خونوادش ....واین مشکل نه تنها مال ساراست ماله خیلی از بچه هاست خونواده ها به محیط اطراف بچهاشون اعتماد ندارن
وهمین باعث میشه که بچه ها احساس کنن که بدبین هستن و سختگیری ها رو به منزله ی بدبینی میبینن ولی کوو تا متوجه بشن
که با بقیه سازگارتره